نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





مزار عشق


[+] نوشته شده توسط زهره در 19:10 | |







چرا

 مامانم،مامان گلم،عزیزم

چرا تنهام گذاشتی

چرا پشتم را خالی کردی

چرا انقدر زود رفتی

فکرنکردی بدون تو تنها چیکار کنم

بدون تو چجوری زندگی کنم

الان دیگه همه دلشون برام میسوزه 

دلشون واسه تنهاییم و بی مادریم میسوزه

خاله دیگه نمیذاره تنها باشم

خواهرا نمیذارن زیاد تنها بمونم

یه غصه بهشون اضافه کردم

تو که رفتی پشتم خالی شد

شکستم له شدم

بدون تو من هیچ هیچم

عکست رو گذاشتم گوشه اتاق همیشه میام خونه باهات حرف میزنم

اما چه فایده تو که دیگه هیچی نمیگی

مامان هیچ کس نمیتونه بفهمه چی میکشم 

توی خونه ت بدون تو فقط عذاب میکشم 

از وقتی هم که تصمیم گرفتم از خونه ت برم که دیگه بدتر شدم

اخه من از خونه ت برم دیگه کجا برم اروم شم

اینجا خونه توست وقتی میام خونمون انگار هستی که اروم میشم

اما برم سخت میشه 

میگن خاک سرده اما سردیش رو به ما نشان نداده

روز به روز بدتر میشم داغ تر میشم

هر چی زمان میگذره تازه میفهمم چه فرشته ای را از دست دادم

9روز تو بیمارستان بودی چقدر دعا کردیم،ناله کردیم،ضجه زدیم

به خدا التماس کردیم که تو رو دوباره بهمون بده اما خدا فریادهاو التماسهای مارو نشنید

و اون خاک هم تو را بلعید برای همیشه

وااااااااای مامان تو با ما چیکار کردی داغمون کردی سوزوندی ما رو

میگن تو دنیا هیچ کس مثل مادر نمیشه

کاش قدر تو مامان خوبم رو بیشتر میدونستم 

کاش دختر خوبی برات بودم کاش هیجوقت با صدای بلند باهات حرف نمیزدم

کاش هیچوقت سرت داد نمیکشدم

من رو بخاطر تمام ناسپاسیهایم ببخش مامانم

دوستت درام تا ابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

 

 


[+] نوشته شده توسط زهره در 18:51 | |







اغوش مادر

اغوش


[+] نوشته شده توسط زهره در 18:47 | |







یلدا

 

مامانی یلدا هم گذشت اما بدون تو

هر چند که دیگه بدون تو هیچی ندارم

شب یلدا هم برای من با شبهای دیگه هیچ فرقی نمیکند

تو که رفتی همه چیز را با خودت بردی

زمانی که تو رفتی منم همون موقع مردم منتها یه مرده متحرکم

اون لحظه ای که تو را به خاک سپردم امید و آرزو و خوشی و همه چیزم را با تو دفن کردم

مامان دیگه بدون تو هیچی ندارم هیچ مامانم

هنوزم که هنوزه به عکست زول میزنم میگم خداااااایا یعنی مامانم رفت؟

یعنی همه چیز تمام شد؟فکرشو که میکنم می بینم زود بود رفتنت زود بود پرکشیدنت

اخه هنوز زیر چشات چین و چروک نیفتاده بود اخه هنوز دستات چروک نشده بود

اخه هنوز قامتت خم نشده مامانم

خیلی زود بود پروازت مامانم و بهترینم

هنوزم وقتی از سرکار میام خونه منتظرم تو رو تو خونه ببینم 

خیلی سخته که دیگه تو خونه منتظرم نیستی

خیلی سخته که دیگه مامانی نیست که دیگه لیلایی نیست

این روزا خیلی دلم گرفته نمیدونم کجا  برم خودم را خالی کنم

کجا برم داد بزنم بگم خدااااااااااایا خیلی زود بود 

امروز 38 هفته ست که از رفتنت میگذره اما هنوز ما باور نداریم رفتنت رو مامان

یه وقتایی هست که هیچی ارومم نمیکنم حتی گریه هم ارومم نمیکنه

یه وقتایی دلم میخواد اونی که نیست باشه 

همین

گریهگریهگریهگریهگریهگریهگریه


[+] نوشته شده توسط زهره در 18:40 | |







ای وای بر من

ای وای برمن

تا با توبودم

تا ماه رویت در سپهرم میدرخشید

از ننگ غفلت،جانم از مادر جدا بود

ناگه غروبت را به چشم خویش دیدم

قدر ترا آنگاه دانستم که مادر"کیمیا"بود.

تا سایه پر مهر مادر بر سرم بود

از آنهمه لطف خدا آگه نبودم

فریاد از این درد

تا دیده را از دیدن فرزند بر بست

یکباره خالی شد وجودم

دور از تو ای مادر!دختر تنهای تنهاست

مرگ تو ما را با مصیبت آشنا کرد

بی مادری خاک غریبی بر سرم ریخت

مرگ تو در روح دختر طوفان به پا کرد


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:42 | |







تنهایی

بازم 5شنبه شد بازم دلم گرفت اخه مامانم کجا برم باهات درد دل کنم کجا برم باهات حرف بزنم اخه چقدر ازت دور باشم مامان

شبهای جمعه همیشه دلم میگیره اخه نمیتونم بیام پیشت بیام سرمزارت باهات درد دل کنم.تا کی با عکست حرف بزنم تا کی سکوت این خونه رو تحمل کنم

هیچ کجا برام خاک تو نمیشه مامان خیلی ذلم برات تنگ شده خیلی هر چی بگم کم گفتم.

بدون تو خونه غم اباد زمانه ست مامان.تو که از این خونه رفتی همه چیز را با خودت بردی محبت،صفا،دوستی و گرمی و شادی و امید.دیگه بدون تو هیچی ندارم

بدون تو هیچی نیستم مامان لیلای گلم

تو که رفتی فقط برام اشک ماند و حسرت.

میسوزم از اینکه نتونستم برات کاری کنم.نتونستم یه گوشه ای از زحمات تو مادر خوبم رو جبران کنم..

خیلی بهت بدهکارم مامان .خیلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللی

مامان اروم بخواب برای تو از خدای رحیم رحمت وآمرزش می طلبم.


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:0 | |







تولدت مبارک

 

تنديس عشق،گنجينه مهر،مظهر محبت، مامانم

تـــــــــــــولــــــــــــــدت مبــــــــــــــارکــــــــــــــــ
امروز مثل سالهاي قبل ذوق و شوق نداشتم سالهاي قبل يه همچين روزي از چند روز قبلش تو فکر اين بودم که برات چي بخرم ،چي دوست داري بخرم
اما امسال از چند ماه قبل تو فکر اين بودم که خدايا تولد مامانم چيکار کنم به کي تبريک بگم براي کي کادو بخرم
امروز اگه بودي 62 ساله ميشدي کاش بودي مامان
زود بود خيلي زود بود بي مادر شدنم و اين سفر ابديت
زندگي بدون توبراي من مرگست،هيچ است مامانم .
فقط تو ميدوني که من بي تو و پس از رفتن تو چه کشيدم؟
هر کسي را که ميبينم مادرش را صدا ميزنه باهاش حرف ميزنه به او حسد ميبرم
منم دلم ميخواد يکي را به نام مادر صدا بزنم اما من که ديگه مادر ندارم در گرانبهايي چون تو ندارم.
دلم لک زده يه زره باهات حرف بزنم دلم براي نصيحتهايت هم تنگ شده
دلم تنگ شده تلفن بزني بهم باهام حرف بزني
اما افسوس و صد افسوس که نيستي
دعا کن که من هم بر تربتت بمانم و بميرم مادر
تولدت مبارک اي که خاموش خفته اي
تولدت مبارک مامانم،بهترينم و زندگي من

گریهگریهگریهگریهگریهگریه

گریهگریه


[+] نوشته شده توسط زهره در 7:35 | |







واااای مامان

 

بازم مثل همیشه دلتنگم مامان امسال اولین محرمی است که پیشم نیستی 

امسال نیستی تا مثل سالهای قبل بری روضه امام حسین

مامان جات خیلی خالیه این روزا میام خونه تو یه حالو هوای دیگه ام

همش فکر توام مامان نمیدونم بدون تو ،تو این خونه چیکار کنم 

کاش هیچوقت تنهام نمیذاشتی زندگی بدون تو برای من خیلی سخته مامان خودت دیدی چه حالی دارم دیدی زهره بدون تو تنها تو این خونه جون میکنه تا بخوابه

کاش میشد برگردی اونوقت دیگه قدرتو میدونستم دختر ناسپاسی بودم قدر تو مامان خوبم تویی که تمام هستی ام بودی رو ندونستم.

چگونه پر کشیدی و مرا تنها گذاشتی؟چگونه چشمان زیبایت را برای زیباییهای ملک خدا بستی؟شنیده بودم عمر گل کوتاه است

اما گلم برای من عمرت از گل هم کوتاه تر بود.

بدون تو چگونه زندگی کنم؟

بدون تو چه کنم؟

بدون تو به چه کسی تکیه کنم؟

عمر من ،زندگی من ،یه دونه من، غمخوار من ،مامانم برای همیشه دوستت خواهم داشت.گریهگریه

کاش میشد فقط یه بار روی ماهت رو میدیدم


[+] نوشته شده توسط زهره در 1:32 | |







دلتنگی

مامان دلم برات تنگ شده

نمیدونم تو هم دلت برای من تنگ شده یا نه؟

دلم بدجور هواتو کرده.باورت میشه مامان هنوز باور نکردم رفتنت رو

باور نکردم که دیگه نمیتونم اون چشمهای قشنگت رو ببینم و لمست کنم.

 

 

ثانیه ای نیست که بگذره یادت نباشم هر ثانیه ،هر دقیقه ،هر ساعت ،هر روز ،هرماه فقط و فقط و فقط به تو مامان خوبم به تو مامان رنج کشیده ام فکرمیکنم.

وقتی فکرش رو میکنم که دیگه نمیتونم ببینمت نمیتونم حتی صدات رو بشنوم دلم به دردمیاد.توخودت میدونی درد بی مادری رو مامان.من عزیزم را،زندگیم را،وجودم را،عشقم را،تمام هستی ام را مامانم رو تو اوج نیازم از دست دادم .این روزا بیشتر ار هرکس به تو نیار دارم .

یادته هر موقع میومدم خونه نمیذاشتی کارکنم میگفتی تو خسته ای اما الان دیگه واس زهره ت خستگی معنا نداره دیگه میام خونه همه کارها رو  خودم میکنم

 

مامان الان تو خونه همه چیزم شده عکست با عکست حرف میزنم.شبهای جمعه که نمیتونم بیام سر مزارت میشینم جلوی عکست مامان نمیخوام با گریه هام با غصه هام ناراحتت کنم،میگم شاید اروم شم اما مگه میشه.اخه بغضی از دردا هست که با حرف زدن اروم نمیشن  بعضی دردرا با حرف زدن سنگین تر هم میشه ،مثل درد نداشتن تو درد بی مادری.مامان نداشتن تو برای من از هزاران درد بدتره .هیچ جوره هم اروم نمیشم.

 

کاش بـــــــــــــــــــــــــــــودی تا دلــــــــــــــــــــــــم تـنهــــــــــــــآ نبـــــــــــــــــود.


[+] نوشته شده توسط زهره در 22:42 | |







محرم بدون تو

نردیکای محرمه .سالهای قبل محرمها همش باهم بودیم یادته مامانی.بیشتر میرفتیم بازار .امسال اولین سالیه که محرم رو میخوام بدون تو بگذرونم.روز به روز که میگذزه جای خالیت بیشتر احساس میشه.نبودت بیشتر برام سخت میشه.همیشه دیگه با جانماز تو نماز میخونم اخه بوی تو رومیده.میدونم اونجا جات خوبه .اما مامان اونجا دیگه غصه ما رونخور بزار اونجا دیگه راحت باشی .

نمیدونم امسال محرم چجوری بدون تو بگذرونم.هرجا که برم منو یاد تو میندازه

گریهروحت شادمامانمگریه


[+] نوشته شده توسط زهره در 17:37 | |



صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 9 صفحه بعد