نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





زندگی بدون تو

بازم سلام

بازم کلی حرف

کلی دلتنگی

مامان نزدیک عید که میشه یاد اون عید سیاه میفتم

اون عیدی که مریض شدی و برای همیشه تنهامون گذاشتی

ی روز قبل از عید همش یاد اونروزم

الانم دلم گرفته،از نبودنت،از اون روزا

روزایی که مریض بودی روزایی که انقدر درد داشتی 

اما تو مامان گلم صدات در نمیومد

حتی ی آخم نمیگفتی

مامان بگو با نبودنت چیکارکنم؟

هر از گاهی نبودنت دیووووونم میکنه

یاد اون روزای دیوونگیم میفتم

مامان هیچکس ندید اون روزا رو فقط تو دیدی

نذاشتم کسی بفهمه که زهره دیوونه شده

که زهره راه میره خونه با مامانش با عکسش حرف میزنه

چقدر سخت گذشت اون روزا،چقدر تلخ بود 

یادته غذا میذاشتم تو خونه مثل دیوونه ها صدات میکردم

میگفتم،مامان ،مامان غذا خوب شده،چقدر دلم میخواس وقتی صدات میکردم جوابی هم میشنیدم

مامان واقعا دیوونه شده بودم،فکر کن۲سال به جای خودت با عکست حرف زدم

۲سال کارم شده بود گریه

اما الان خوبم،ارومم،ولی کاش تو این روزای خوب تو هم بودی

یادته اخرین عید حتی با اون حال مریضت بلند شدی به من و بابا عیدی دادی

مامان با نبودنت تو با ما چیکار کردی

من رو اینجا تنها گذاشتی بابا رو دهات

جفتمون تنهاییم،ولی بابا بیشتر به بودن تو نیاز داره

مامان بابا  هم دلش برات تنگ شده

زنگ میزنه گریه میکنه میگه رفتم به مامانتون سر زدم

مامان نمیدونم دلم برای نبودنت بگیره یا برای تنهایی بابا

مامان کاش بودی و من این همه درد نداشتم

کاش بودی و از کنار تو بودن لذت میبردم.

روز عید و روز مادر نزدیکه و من ی عالمه غم دارم از نبودنت

و مثل چهار سال پیش سهمت از عیدی وروز مادر شد خیرات

راستی چند روز پیش لباست رو پوشیدم،چقدر بغض کردم،چقدر خودمو نگه داشتم ولی ی حس خاصی داشتم وقتی لباست رو پوشیدم،وقتی پوشیدم تو امدی جلوی چشمم

چقدر لباس دو تیکه دوست داشتی،تو اون لباس چقدر قشنگ میشدی

چقدر دلم میخواس بودی و از همون لباس که بابا برات خریدمنم یکی میخریدم

مامان خیلی دلتنگتم خییییییلی

دلم میخواس میومدم پیشت حرف میزدم کلی اما نمیشد

امدم اینجا حرفامو زدم چون خیلی دلم گرفته بود

خــــدایــــــــــا مـــــواظب مــــــــــامــــــــــان مهــــــــــــــــــــــــربونم باش. 

 

 


[+] نوشته شده توسط زهره در 22:32 | |







دعا

سلام مامانی

میدونم که میدونی چی شده

که چه اتفاقی برای دایی افتاده

مامانم ازت میخوام فقط دعاش کنی

مامان ازت میخوام که از خدا بخوای ی معجزه کنه

فقط معجزه

مامانم خیلی دعا کن

خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی

مرسی مامان خوبم


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:57 | |







محرم

دوباره شد محرم

و دوباره جای خالیت احساس شد

چهارمین محرم هم بدون تو با کلی دلتنگی

داره میگذره

خیلی خیلی خیلی جات خالیه

نیستی بری هیئت

و امسال هم مثل سال قبل سهمت شد خیرات

جات خالیه مامانم

عزاداریت قبول درگاه حق

التماس دعا


[+] نوشته شده توسط زهره در 13:21 | |







حرف دل

بازم مثل همیشه دلم گرفته

بازم کلی باهات حرف دارم

مامانی دلم گرفته از نبودت

از اینکه بودی همه چی خوب بود

از اینکه الان نیستی خیلی اتفاقها میفته که منو به هم میریزه

که داغونم میکنه،مامان دیگه پیر شدم

شدم زهره غصه خور

زهره ای که به فکر همه هست الا خودش

زهره ای که دلش برای همه میسوزه

مامانم ی دونه داداشم ،محمدرضا خیلی تنهاست

امشب برات مثل همه شبهای جمعه نماز خوندم

منتها ازت ی چیزی خواستم اونم راحتی محمدرضا

حقش نبود و نیست که سختی بکشه که بخاطر اشتباه بزرگ دیگران

تا عمر داره باید تقاص پس بده

دنیا هم که بی وفا شده،به هیچ کس رحم نمیکنه

به تنهایی محمدرضا،به بی زبونیش،به اینکه مادری چون تو نداره

مامانم امشب هر چی بگم کم گفتم

دلم میخواد ی دونه داداشم راحت باشه

مامانم مامان جونم خیلی دلم پره

دلم میخواد ی چیزای دیگه بگم اما میدونم ناراحت میشی

فقط میگم که براش دعا کن ،راحتی محمدرضا راحتیه منه

مامان یاد نره فقط براش دعا کن

دوستــــــــــــت  دااااااااااارم


[+] نوشته شده توسط زهره در 1:35 | |







وابستگی

بازم سلام

سلام به روی ماهت مامانم

میدونی چی شده

میدونی که چقدر دلتنگم

میدونی که الان چه احساسی دارم

مامان تو همه چیز رو میدونی

تو از همه چیز خبر داری

امروز که داشتم میومدم خونه گفتم کاش بودی 

من باهات حرف میزدم

اما افسوووووووس که نیستی

گفتم کاش میشد عکست رو‌که گذاشتم تو‌کمد برمیداشتم و

همه چیز رو بهت میگفتم

مامان خیلی دوست داشتم حالا که نیستی با عکست حرف میزدم

خودت میدونی که عکست بیشتر از ۶ ماهه که تو‌ کمده

هنوز نمیتونم بردارم‌

چون اگه بردارم دوباره برمیگردم به روزای اول

به اون روزایی که میشستم با عکست حرف میزدم و گریه میکردم

به اون روزایی که رفتنت باورم نشده بود

به اون روزایی که همه‌چیزم شده بود عکست

به اون روزایی که اگه چند روز نمیومدم خونه دلم‌برای حرف زدن با عکست تنگ میشد

امروزم دلم میخواست با عکست حرف بزنم 

اما دیدم اگه عکست رو بردارم دوباره برام عادت میشه حرف زدن باعکست

ترجیح دادم همینجا تو این وبلاگ حرفامو بگم

از دلتنگیم بگم،از حال روحیم بگم

بگم که چقدر گرفته ام ،بگم بهت که مامانم حالم خیلی بده

بگم بهت که برام دعا کنی

فقط دعا دعا دعا

من خیلی به دعات نیاز دارم خییییییلی

مامانم ازم ناراحت نشی که همش دارم از دلتنگی و

از غصه هام میگم

مامان زهره خیلی به دعای تو نیاز داره خیییییلی مامانی

برای زهره این دختر تنهات خیلی دعا کن مامانی

قربووووووووووونت  برم بهترین مامان دنیا


[+] نوشته شده توسط زهره در 23:23 | |







جای خالی

سلام مامان

حالت خوبه ؟

چیکارا میکنی ؟

مامان فردا جات خیلی خالیه

اگه بودی زهره تنها نمیرفت

اگه بودی چقدر خوشحال میشدی 

از الان بغضم گرفته که فردا عقد نجمه باید تنها برم

اونم بدون مامانم

چقدر جات خالیه فردا،فردا همه هستن الا ی نفر

تویی که از خیلی قبل برای نامزدیش چادری گرفتی گذاشتی کنار

که وقتی نامزد کرد بهش بدی الان کجایی مامان ؟

مامان فردا من چقدر گریه کنم از نبودت

آخه جات خیلی خالیه

نجمه ی دونه خاله اش تو عقدش نیس

مامانم دلم تنگه تنگه 

خیلی دوستت دااااااااارم


[+] نوشته شده توسط زهره در 23:1 | |







سومین سالگرد

سه سال گذشت

سه سال از رفتن نابارورانه ات گذشت

سه ساله که بی حضورت زندگی میکنم

سه ساله که من اینجا تنهام و بابا دهات

میدونی مامان بعد از رفتن تو بابا از همه تنهاتر شد

به منم که میبینی کم‌و بیش سخت میگذره

چون تو رو ندارم

چون سه ساله دارم بدون تو‌زندگی میکنم

دختر بدون مادرش پناهی نداره که مامان

تو پشت و پناهم بودی

هر دختری با مادرش ی دنیایی داره که دیگه من اون دنیا رو‌ندارم

مامان توی جای جای زندگیم تو رو کم‌ دارم

سخته تو رو‌ندیدن

سخته بدون تو نفس کشیدن

چی بگم مامان

اگه تو بودی زندگی منو می فهمید

اگه تو‌بودی رویاهام بهم نمیخورد

مامانم ،فرشته اسمونی من سومین سالگردت تسلیت

داغ نبودن تو همیشه به دلم می مونه

دوستت دااااااااااااااااااااااااارم


[+] نوشته شده توسط زهره در 22:2 | |







عیدت مبارک

مامان جونم عیدت مبارک باشه

این سومین عیدی هستش که بدون حضورت

سال رو‌تحویل کنم

همچنان جات خالیه مامانم

عیدت مبارک باشه مامان جووووونم

بووووووووووووووووووووووووس


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:29 | |







روزت مبارک

مامان خوبم

ای که آروم خفته ای

روزت مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهترین مامان دنیا


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:57 | |







بی حضورت

مامان سومین عید هم داره میاد و تو نیستی

سومین عید داره میاد و خبری از آمدنت نشد

نیستی تا باهم سفره هفت سین بچینیم

مامانی،مامان جونم،مامان عزیزم،زهره دلش برات پر میکشه

زهره دلش برات ی زره شده

خدایااااااااااااااا به مامان جونم بگو دلم خیلی هوای دیدنش رو‌کرده

کجا برم ببینمت؟کحا برم باهات حرف بزنم وصدات رو بشنوم

مامانی دلم برات خیلی تنگ شده

خدا کنه این هفته زود بگذره بیام پیشت نمیدونی چقدر حرف دارم برات

باید کلی بشینم باهات درد دل کنم

خدا چه داغی برامون گذاشت که حالا حالاها از یادم نمیره

که حالا حالاها آروم نمیشم.

مگه آروم میکنه نبودن تو‌ زهره ات رو

نه مامان

هر جا برم،هر کجا باشم،تو شادی تو غم همیشه به یادتم

راستی مامان میدونی روز مادر نزدیکه؟چقدر دوست داشتم 

برات لباس بخرم از اون لباس دوتیکه ها که دوست داری همونی که 

بابا برات خرید یادته.؟دلم میخواس بهترین کادو رو برات بخرم

اما افسووووووووووووس که نیستی

مامانم زهره ت انگار هنوز داغونه از رفتنت

مامانی برام دعا کن خیلی خسته ام خیلی

نشد تو باشی ومن انقدرخسته باشم

اما حالا خسته ی خسته اااااااام

خوبه که یکی مثل تو هست که بامحبته،که کنارمه

که نمیزاره مثل اون دوسال و‌اندی که غصه خوردم از نبودنت

الانم غصه بخورم

مامانی زهره ات حالش خوبه فقط خسته اس.همین

بووووووووووووووووووس


[+] نوشته شده توسط زهره در 1:19 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد